چهارشنبه 14 آذر 1403
×

این روزها یک فیلم خاص از پرویز پرستویی دست به دست می‌شود

شب گوش: فیلم مومیایی ۳ ساخته محمدرضا هنرمند که در سال ۱۳۷۸ اکران شد، به‌تازگی در شبکه‌های اجتماعی با وایرال شدن برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌ها، مورد توجه قرار گرفته است. این فیلم که در زمان اکران خود چندان مورد استقبال قرار نگرفت، اکنون پس از گذشت دو دهه به نوعی احیاء شده و شاید نشان می‌دهد که این فیلم شاید نیاز به زمان برای درک شدن احتیاج داشته است.

این روزها یک فیلم خاص از پرویز پرستویی دست به دست می‌شود

در ابتدا برای آن که کمی با فضای مومیایی سه آشنا شویم مروری داریم بر خلاصه داستان این فیلم: سروان قربانی، افسر وظیفه‌شناسی است که کارش را به خوبی و با صداقت تمام انجام می‌دهد. او که باید هرچه زودتر کلانتری محل خدمت اش را به مالک اصلی اش تحویل دهد، به او اطمینان می‌دهد که قصد تخلیه کلانتری را دارد ولی متأسفانه هیچ‌کس حاضر نیست ملکش را به کلانتری اجاره دهد. در این میان سروان قربانی در ماجرای سرقت یک مومیایی نیز گرفتار می‌شود که در جریان یافتن مومیایی به ناچار با بهروز و کبری هم سفر می‌شود و...

زمانه و زمینه اکران

در سال‌های پایانی دهه هفتاد، سینمای ایران به شدت تحت تأثیر موج فیلم‌های عاشقانه و جوان‌پسند بود. فیلم‌هایی که بیشتر حول روابط دختر و پسر، ساخته می‌شدند. در این فضا، فیلم‌هایی که نقد اجتماعی عمیق‌تر و طنزی تلخ‌تر داشتند، معمولاً کمتر مورد توجه قرار می‌گرفتند. شاید مردم از غلظت مباحث سیاسی موجود در آن سال‌های ایران خسته شده بودند، مومیایی ۳دقیقا در چنین فضایی اکران شد و جنس کمدی اسلپ‌استیک آن که بر پایه بلاهت و حماقت کاراکترهایش تعریف می‌شد چندان درک نشد، پلیسِ کم‌هوش فیلم، ماموری که بیشتر از آن که واقعا پی نظم باشد، توهم تاثیرگذاری دارد، از جمله مختصات مومیایی بود، این چیزی خلاف عادت سینمایی مخاطب بود، او همیشه با پلیس بدون خطا و مبرایی مواجه میشد که هیچوقت امکان اشتباه نداشت، خب فیلم علنا داشت حرف تازه می‌زد و حالا بهتر متوجه می‌شویم که شاید از زمانه خودش جلوتر بوده است.

مرور یک سکانس ویژه برای روشن‌تر شدن بحث

برای روشن‌تر شدن ماجرا این سکانس از مومیایی را اینجا گذاشتیم، کمی به مختصات آن توجه کنید، سکانس بازجویی که کاملا هجو شده، تمام عناصر آن از حضور یک فرد رنگین‌پوست به عنوان مامور اینترپل تا کارکرد شیشه نوشابه که برخی معتقدند اصلا شوخی با شیشه نوشابه از همین سکانس وارد جامعه ایرانی شده، عناصر دیگر این سکانس بازی با نور، ترانه شادمهر که آن موقع یک ترانه پرطرفدار بود، کارکرد پخش شدن این ترانه در چنین سکانسی متناقض است، سکانسی که باید ترسناک باشد، بیشتر هجوآمیز اجرا شده، در واقع محمدرضا هنرمند به خوبی جنس کارش را می‌شناخته و می‌دانسته که قرار است چه کند. 

داستان فیلم و پیام‌های پنهان

مومیایی ۳ داستانی پیرامون یک مأمور پلیس بازنشسته را روایت می‌کند که درگیر ماجرای یک مومیایی می‌شود. این مومیایی نه تنها در بستر یک داستان جنایی و معمایی قرار دارد، بلکه به شکلی نمادین به بررسی زوال و پوسیدگی اجتماعی و سیاسی نیز می‌پردازد. این فیلم با استفاده از شخصیت‌های اغراق‌شده و طنز تلخ، نقدهایی را نسبت به وضعیت بوروکراسی و سیستم‌های ناکارآمد در جامعه ایران آن زمان مطرح می‌کند.

از تمام این حرف‌ها که بگذریم ترکیب بازیگران کار است، پرویز پرستویی در مومیایی سه در اوج است، هنوز آن ایدئولوژی موجود در فیلم‌های حاتمی‌کیا زیر پوستش نرفته بود، یک بازیگر سرپا بود، کلی سکانس پرتحرک و اکشن در فیلم هست که پرستویی به خوبی آن را اجرا کرده، از آن طرف مثلا مهتاب کرامتی هم به خوبی توانسته علی‌رغم محدودیت‌ها کار را در بیاورد و دیگران نظیر فتحعلی اویسی و رضا ژیان و حتی رامبد جوان با درک درست فضای ابزورد فیلم، نقش‌های موجود در فیلمنامه را زنده کرده‌اند. نکته جالب اما قدرت شبکه‌های اجتماعی است که می‌تواند یک فیلم را از تاریکی تاریخ بیرون بکشد و حیات دوباره‌ای به آن بدهد، مومیایی در چنین ساختاری دوباره در صدر محبوبیت نشسته است.

خاطره بازی برخی کاربران با «مومیایی ۳» پایان بخش این مطلب است که می‌خوانید:

اکانت توئیتری «فیلمباز قهار»: تا بحث تاپ ۵ سینمای ایران بازه منم فهرستمو بدم. در جریان باشید من "فقط" بیننده عادی بودم و هستم و نه بیشتر (ترتیب ندارند): مومیایی ۳ ،بی‌همه‌چیز، ناهید، چهارشنبه سوری.

شهریار، دانشجوی کارگردانی سینما: تو فیلم مومیایی ۳ آدم ربا از پرستویی می پرسه لابد کلید اون دستبند رو هم نداری؟! پرستویی: کلید تو سوئیچ بود، سوئیچ رو ماشین بود، ماشین دست این(رامبد جوان) بود، بودمون نابود شد رفت پی کارش!

مهناز، فعال فرهنگی: مومیایی ۳ عالی نیست تا ابد فوق العاده است. پرستویی و مهتاب کرامتی درکنار استاد اویسی سکانس‌های همیشه درخشان برامون ساختند.

حساب کاربری «پسر بد»: شت. فیلم مومیایی ۳. چقدر کوچیک بودم که تو سینما این فیلمو دیدم. و این تانکی که توش ساختن تا مدت‌ها ذهنمو درگیر کرده بود که چطوری شدنیه آخه!